Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مشرق»
2024-05-08@22:03:15 GMT

ماجراهایی خواندنی از حضرت نوح(ع)

تاریخ انتشار: ۲۷ شهریور ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۳۲۵۵۹۵

ماجراهایی خواندنی از حضرت نوح(ع)

درباره عمر نوح پس از طوفان اختلاف است. از امام صادق (علیه السلام) نقل است که حضرت نوح (علیه السلام) پس از فرود از کشتی، پنجاه سال عمر کرد.

به گزارش مشرق،  کتاب "قصه های قرآن" با موضوع «تاریخ انبیأ از آدم تا خاتم» به قلم سید جواد رضوی، به ارائه داستان زندگی انبیا پرداخته که در این شماره زندگی حضرت نوح علیه السلام تقدیم شما خواهد شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

  

داستان پسر نوح (علیه السلام)

   قرآن کریم به همسر (۱۱۵) و فرزند بی ایمان نوح اشاره می کند که بر اثر انحراف و همکاری با گناهکاران از مسیر ایمان خارج شدند؛ حق سوار شدن بر کشتی نجات را نداشتند زیر شرط سوار شدن بر کشتی ایمان بود.

همچنین قرآن به استقامت و استواری این پیامبر بزرگ اشاره می کند به طوری که محصول سالیان بسیار دراز و تلاش پی گیر نوح (علیه السلام) در راه تبلیغ آیین خویش، جز ایمان آوردن گروهی اندک نبود که حضرت نوح برای هدایت هر یک از آنان به سوی خدا به طور متوسط ده سال زحمت کشید! زحمتی که مردم عادی حتی برای هدایت و نجات فرزندشان تحمل نمی کنند.

  کنعان پسر نوح در زمره دشمنان آن حضرت به سر می برد و به دین و آیین او ایمان نیاورده بود. در آن هنگام که آب از هر سو زمین را فرا گرفت و نوح و همراهانش در کشتی قرار گرفتند، ناگاه چشم نوح به کنعان افتاد که مانند دیگران برای نجات خود تلاش کرد و می خواست به هر وسیله ای خود را از غرق شدن نجات دهد.

به فرموده قرآن نوح فرزندش را که در کناری جدا از پدر قرار گرفته بود مخاطب ساخت و فریاد زد: پسرم! با ما سوار شو و با کافران مباش (۱۱۶) که فنا و نابودی تو را در بر خواهد گرفت. ولی آن فرزند لجوج و کوتاه فکر به گمان این که با خشم خدا نیز می توان مبارزه کرد و فریاد برآورد: «پدر! برای من نگران نباش. به زودی به کوهی پناه می برم که دست این سیلاب به دامنش هرگز نخواهد رسید و مرا در دامان خود پناه خواهد داد (۱۱۷)».

نوح (علیه السلام) باز مأیوس نشد و بار دیگر به اندرز و نصیحت فرزند کوتاه فکر پرداخت تا شاید از مرکب غرور و خیره سری فرود آید و راه حق پیش گیرد، از این رو گفت: «فرزندم! امروز برای هیچ قدرتی در برابر فرمان و عذاب الهی پناهگاهی وجود ندارد و تنها کسانی که مورد رحمت الهی قرار گیرند، اهل نجات هستند... (۱۱۸)».

  در این هنگام موجی برخاست و فرزند نوح را چون پر کاهی از جا کند و درهم کوبید «و میان پدر و فرزند جدایی افکند و او را در صف غرق شدگان قرار داد (۱۱۹)».

هنگامی که نوح فرزند خود را در میان امواج دید، عاطفه پدری به جوش ‌ آمد و به یاد وعده الهی درباره نجات فرزندش افتاد و رو به درگاه خدا کرد و گفت:

«پروردگارا! پسرم از اهل من و خاندان من است و تو وعده فرمودی که خاندان مرا از طوفان و هلاکت رهایی بخشی (۱۲۰)».

پروردگار در پاسخ نوح فرمود: «ای نوح! او از اهل تو نیست! بلکه او عملی است غیر صالح و حال که چنین است، آنچه را از آن آگاه نیستی از من تقاضا مکن. من به تو موعظه می کنم تا از جاهلان نباشی (۱۲۱)».

نوح دریافت که این تقاضا از پروردگار درست نبوده است و هرگز نباید نجات چنین فرزندی را مشمول وعده الهی بر نجات خاندانش بداند. از این رو به پروردگارش گفت: «پروردگارا! من به تو پناه می برم از این که چیزی از تو بخواهم که به آن آگاهی ندارم و اگر مرا نبخشی و مشمول رحمتت قرار ندهی، از زیانکاران خواهم بود (۱۲۲)».

   

کشتی نوح بر فراز کوه جودی

سرانجام، امواج خروشان آب همه جا را فرا گرفت و آب بالا و بالاتر آمد. گنهکاران که گمان کردند این یک طوفان عادی است به نقاط مرتفع و برآمدگی ها و کوه ها پناه بردند، اما آب آن جا را هم فرا گرفت و همه جا در زیر آب پنهان شد؛ اجساد بی جان طغیان گران و باقیمانده خانه و وسایل زندگیشان در روی آب به چشم می خورد!

در این که نوح و همراهانش چه مدت در کشتی بودند، اختلاف نظر است. برخی گفته اند که هفت روز در آن بودند و سپس آب فرو نشست و کشتی بر کوه جودی (کوهی است در موصل) قرار گرفت، برخی این مدت را بیش از یک ماه ذکر کرده اند.

در حدیثی آمده است که شش ماه در کشتی بودند. در تاریخ یعقوبی آمده است که از روزی که نوح داخل کشتی شد تا وقتی که از آن بیرون آمد یک سال و ده روز طول کشید (۱۲۳).

    

قرآن کریم بدون ذکر مدت توقف نوح در کشتی، جریان فرو نشستن آب و قرار گرفتن کشتی بر کوه جودی را در یک آیه شریفه بیان فرموده که به قدری فصیح و زیباست که فصحای عرب آن زمان و دشمنان اسلام را به اعجاب واداشت و از آوردن مانند همین یک آیه به عجز خود اعتراف کردند. متن آیه شریفه که در سوره هود است، چنین است:

و قیل یا أرض ابلعی مأک و یا سمأ أقلعی و غیض المأ و قضی الأمر و استوت علی الجودی و قیل بعدا للقوم الظالمین (۱۲۴)؛ «گفته شد که ای زمین آب خود را فرو بر و ای آسمان (باران را) بازگیر و آب فرو رفت و فرمان انجام شد و کشتی بر (کوه) جودی قرار گرفت و و گفته شد دور باد قوم ستمگر».

  

پس از طوفان

پس از این فرمان بی درنگ آب های زمین فرو نشستند و آسمان از باریدن باز ایستاد و کشتی بر سینه کوه جودی پهلو گرفت و از طرف خداوند به نوح (علیه السلام) وحی شد: «ای نوح! به سلامت و با برکت از ناحیه ما بر تو و بر آنها که با تو هستند فرود آی (۱۲۵)».

بی شک طوفان همه آثار حیات را در هم کوبیده بود و طبعا زمین های آباد و مراتع سرسبز و باغهای خرم، ویران شده بودند این ترس وجود داشت که نوح و یارانش از جهت معیشت و تغذیه در مضیقه شدید قرار گیرند؛ اما خداوند به گروه مؤمنان اطمینان داد تا که درهای برکات الهی به روی شما گشوده خواهد شد و هیچ گونه نگرانی به خود راه ندهند.

نگرانی دیگری که ممکن بود برای نوح و پیروانش پیدا شود این بود که زندگی در مجاورت باتلاق ها و مرداب های باقیمانده از طوفان، سلامت آنان را به خطر اندازد. برای رفع این نگرانی نیز خداوند به آنان اطمینان داد که هیچ گونه خطری شما را تهدید نمی کند و آن کس که طوفان را برای نابودی طغیان گران فرستاد، هم او می تواند محیطی سالم و پربرکت برای مؤ منان فرهم سازد.

   

قبر نوح (علیه السلام) و اوصیای پس از وی

درباره عمر نوح پس از طوفان اختلاف است. از امام صادق (علیه السلام) نقل است که حضرت نوح (علیه السلام) پس از فرود از کشتی، پنجاه سال عمر کرد و در پایان عمر، جبرئیل بر او نازل شد و گفت: «ای نوح! نبوت خود را به پایان رساندی و ایام عمرت سپری شد. اسم اعظم و میراث علم و آثار علم نبوت را به فرزندت «سام» واگذار کن، زیرا من زمین را بدون حجت و عالم آگاه و مطیع که پس از تو الگوی نجات مردم تا عصر پیامبر بعدی باشد، قرار نمی دهم.

سنت من این است که برای هر قومی، هادی و راهنمایی برگزینم تا سعادتمندان را به سوی حق هدایت کند و کامل کننده حجت برای متمردان تیره بخت باشد. حضرت نوح این فرمان الهی را اجرا کرد و «سام» را وصی خود ساخت. او فرزندان و پیروانش را به آمدن پیامبر به نام هود (علیه السلام) بشارت داد و وصیت کرد که وقتی هود ظهور کرد از او پیروی کنند (۱۲۶).

بنابر اخبار و تواریخ، قبر نوح در نجف و کنار قبر امیرالمؤمنین (علیه السلام) قرار دارد. این جمله در زیارتنامه علی (علیه السلام) است که: ألسلام علیک و علی ضجیعیک آدم و نوح.

   

«پس از نوح به فرمان الهی فرزندش «سام» وصی او گردید و به حفظ و نگهبانی مواریث انبیا و وصیت پدر مأمور شد. جمعی او را از پیامبران مرسل می دانند. او در زمان خود با مخالفت برادرانش حام و یافث و فرزندان قابیل و عوج بن عناق و دیگران مواجه شد؛ سرانجام چنانکه گفته اند پس از ششصد سال دار فانی را وداع گفت و فرزندش ارفخشد را وصی خود کرد و آثار انبیا را به او منتقل کرد.

مورخان، ارفخشد را پدر انبیا نامیده اند و گفته اند که نسب پیامبران پس از نوح (علیه السلام) به او منتهی می شود. نوشته اند که ارفخشد برای نگهبانی میراث پیامبران و دعوت مردم به پاکی و فضیلت و تبلیغ آیین الهی پدران خویش، رنج فراوانی برد و آزار بسیاری دید، تا اینکه در سن چهار صد و شصت سالگی از دنیا رفت و فرزندش شالخ را وصی خود کرد. در برخی منابع شالخ پدر حضرت هود (علیه السلام) دانسته شده است. یکی از سوره های قرآنی به نام آن پیامبر بزرگ نامیده شده است. یعقوبی و برخی از مورخان گفته اند که شالخ چهارصد و سی سال زنده بود و مردم را به اطاعت از پروردگار دعوت می کرد و از نافرمانی خدا بر حذر می داشت و عذاب های گناهکاران را به آنان یادآور می شد. پس از او فرزندش هود (علیه السلام) که نامش را عابر نیز ذکر کرده اند، به تبلیغ الهی و حفظ آثار پیامبران قبلی قیام نمود (۱۲۷)».

   

حضرت نوح (علیه السلام) در روایات

سید بن طاووس از کتاب قصص محمد بن جریر طبری نقل کرده است که نوح پیغمبر تا چهارصد و شصت سالگی پیوسته در کوه ها زندگی می کرد و به عبادت می پرداخت، زن و فرزندی نداشت و جامه پشمین می پوشید و غذای خود را از گیاهان زمین تأمین می کرد. پس از گذشت این مدت جبرئیل نزد او آمد و گفت: چرا از مردم کناره گیری کرده ای؟ گفت: برای آنکه قوم من خدا را نمی شناسند، از این رو من از ایشان کناره گیری اختیار کرده ام.

جبرئیل گفت: با ایشان جهاد کن!

نوح گفت: نیروی این کار را ندارم و اگر عقیده ام را بدانند مرا خواهند کشت.

جبرئیل گفت: اگر نیروی این کار به تو داده شود با آنها جهاد می کنی؟

نوح گفت: چه بهتر از این! این کمال آرزوی من است. در این هنگام نوح پرسید: تو کیستی؟

جبرئیل، فرشتگان را صدا زد و چون فرشتگان نزد او آمدند نوح بیمناک شد و جبرئیل پس از معرفی خود سلام خدا را به او ابلاغ کرد و نبوت را به او بشارت داد و دستور داد که با عمورة، دختر ضمران بن اخنوخ که نخستین کسی بود که به او ایمان آورد، ازدواج کند. نوح در ادامه مأموریت الهی خود میان مردم آمد. آمدن نوح مصادف بود با روز عیدی که مردم داشتند. او عصایی در دست داشت که از ضمیر مردم به وی خبر می داد.

  

بزرگان قوم نوح هفتاد نفر بودند که در آن روز نزد بت های خویش اجتماع کرده بودند. هنگامی که نوح به میان آنان آمد، صدای خود را به «لا اله الا الله» بلند کرد و نبوت خود و پیامبران قبل از خود و پس از خود را به مردم ابلاغ کرد. در هنگام بت ها لرزیدند و آتش هایی که روشن کرده بودند، خاموش شد و مردم را وحشت فرا گرفت، بزرگان قوم پرسیدند: این مرد کیست؟

نوح فرمود: «من بنده خدا هستم. خداوند مرا به عنوان پیامبر نزد شما فرستاد تا شما را از عذاب خدا بیم دهم».

وقتی عمورة سخن نوح را شنید به او ایمان آورد و چون پدرش فهمید او را مورد عتاب و سرزنش قرار داد و گفت: «به این زودی سخن نوح در تو تأثیر گذاشت، من ترس آن را دارم که پادشاه از موضوع با خبر شود و تو را به قتل برساند»؛ ولی عمورة به سخن پدر اعتنا نکرد و دست از ایمان خود بر نداشت و پس از آن نیز هر چه او را تهدید کردند و به حبس کشیدند، از ایمان به خدای نوح دست نکشید. سرانجام با حضرت نوح ازدواج کرد و سام بن نوح از وی به دنیا آمد (۱۲۸).

   

مدت عمر حضرت نوح (علیه السلام)

امام صادق (علیه السلام) فرموده است: حضرت نوح (علیه السلام) دو هزار و پانصد سال عمر کرد که هشتصد و پنجاه سال آن قبل از پیامبری و نهصد و پنجاه سال بعد از رسالت بود که به دعوت مردم اشتغال داشت و دویست سال به دور از مردم به کار کشتی سازی پرداخت و پس از ماجرای طوفان پانصد سال زندگی کرد (۱۲۹).

علامه مجلسی (رحمه الله) می گوید که ارباب سیر درباره عمر نوح اختلاف دارند، جمعی هزار سال گفته اند، قول دیگر هزار و چهارصد و پنجاه سال، قول سوم هزار و چهارصد و هفتاد سال، قول چهارم دو هزار و سیصد سال و در اخبار معتبره دو هزار و پانصد سال ذکر شده است (۱۳۰).

   

نفرین حضرت نوح (علیه السلام)

در حدیثی آمده که چون سیصد سال از دعوت نوح گذشت، حضرت خواست مردم را نفرین کند. پس از نماز صبح نشسته بود تا نفرین کند که چند تن از فرشتگان از آسمان هفتم فرود آمدند و پس از سلام گفتند: «خواهشی از تو داریم!» نوح پرسید: «خواهش شما چیست؟».

گفتند: خواهش ما این است که نفرین را به تأخیر اندازی، زیرا نخستین عذاب خدا در روی زمین خواهد بود.

  

نوح در پاسخ فرمود که تا سیصد سال دیگر آن را به تأخیر می اندازم (اگر زنده باشم تا سیصد سال دیگر بر آنان نفرین نمی کنم) وقتی سیصد سال دوم نیز به پایان رسید و خواست نفرین کند، دسته دیگری از فرشتگان از آسمان ششم آمدند و از او خواستند تا باز هم نفرین را به تأخیر اندازد، سیصد سال دیگر نیز به تأخیر افتاد. پس از سپری شدن نهصد سال پیروان نوح از آزار دشمنان به تنگ آمدند و از او خواستند تا فرج و گشایشی از خدا بخواهد. نوح قبول کرد و پس از نماز به درگاه خدا دعا کرد، جبرئیل نازل شد و به نوح گفت که خداوند دعای تو را مستجاب کرد، اکنون به پیروان خود بگو که خرما بخورند و هسته آن را بکارند و از آن نگهداری و محافظت کنند تا بزرگ شود؛ پس از بارور شدن درختان، بالا از ایشان برطرف می گردد و فرجشان می رسد.

وقتی نوح گفتار جبرئیل را به پیروان خود اطلاع داد، همگی خرسند شدند و دستور خداوند را انجام دادند، پس از آنکه درخت ها بارور شد؛ نزد نوح (علیه السلام) آمدند و گفتند: زمانی را که خبر داده بودی فرا رسیده است.

نوح از خداوند خواست تا وعده عذاب را عملی کند. وحی شد که به آنان بگو که این خرما را هم بخورید و هسته آن را بکارید و پس از بارور شدن درختان گشایش و فرج در رسد.

  

در این موقع بود که ثلث پیروان نوح مرتد شدند و دو ثلث باقی مانده خرماها را خوردند و هسته اش را کاشتند تا بزرگ شد و بارور گردید. آنان نیز نزد نوح آمدند و وفای وعده حق را خواستند، دوباره وحی شد که به آنان بگو که این خرما را هم بخورید و هسته اش را بکارید. این بار نیز ثلث پیروان نوح از دین خارج شدند و فقط یک ثلث باقی ماندند و برای بار سوم به دستور عمل کردند و چون هسته را کاشتند و درخت شد، نزد نوح آمدند و گفتند: «بجز این افراد اندک، کسی باقی نمانده است و اگر این بار نیز فرج ما به تأخیر افتد، ترس آن را داریم که ما نیز به هلاکت در دین و گمراهی دچار شویم».

حضرت نوح پس از نماز در دعای خود گفت: «پروردگارا! جز این افراد اندک کسی به پیروی من باقی نمانده است و من ترس آن را دارم که اگر این بار فرج را به تأخیر اندازی اینان هم بروند». در این هنگام خداوند به او وحی کرد که دعایت را مستجاب کردیم، اکنون دست به کار ساختن کشتی شو (۱۳۱).

در حدیث دیگری آمده است که پس از این آزمایش ها، سرانجام هفتاد و چند نفر بیشتر باقی نماندند و خدای سبحان به نوح وحی کرد که این برای آن بود تا مؤ منان خالص و پاک باقی بمانند و افراد غیر خالص از کنار تو پراکنده شوند، اکنون من به آنان نیرویی در دین می دهم که ترس و بیمشان را به آسایش و امن تبدیل می کنم تا از روی اخلاص مرا عبادت کنند (۱۳۲).

   

ساختن کشتی

از ابن عباس روایت کرده اند که گفت: قوم نوح (علیه السلام) آن جناب را کتک می زدند (تا از حال می رفت)، پس او را در نمدی می پیچیدند و به خیال این که مرده است، به درون خانه اش می انداختند، ولی وقتی او خوب می شد، دوباره برای دعوت آنان از خانه بیرون می آمد و این وضع همچنان ادامه داشت تا اینکه از ایمان آوردن قومش مأیوس گشت. در این زمان مردی در حالی که به عصایی تکیه داشت با فرزندش نزد او آمد و به پسرش ‌ رو کرد و گفت: پسرم، مواظب باش که این پیرمرد تو را فریب ندهد. پسر گفت: پدرجان، عصایت را در اختیارم بگذار تا آن را با بدن این پیرمرد آشنا سازم. پدر قبول کرد و عصا را به پسر داد و گفت: مرا روی زمین بنشان و برو. پسر، پدر را روی زمین نشاند و به طرف نوح رفت و عصا را بر فرق سر او کوبید. سر آن حضرت خونین شد. نوح (علیه السلام) گفت: پروردگارا! می بینی که بندگانت با من چه می کنند، پس اگر می خواهی هدایتشان کن و اگر چنین نیست، پس به من صبر و توانایی بده تا بین من و آنان حکم کنی، که تو بهترین حکم کنندگانی.

خدای تعالی به او وحی فرستاد که دیگر منتظر هدایت قومت مباش و او را از این که قومش ایمان بیاورند مأیوس کرد و گفت:

«ای نوح! یقین بدان که دیگر تا قیامت کسی جز آنان که ایمان آورده اند، کسی ایمان نخواهد آورد، پس دیگر غم مخور و به ساختن کشتی بپرداز». نوح پرسید: پروردگارا! کشتی چیست؟ خطاب رسید: خانه ای است که از چوب ساخته می شود و روی آب به حرکت در می آید. این کار را بکن که به زودی اهل معصیت را غرق می کنم و زمینم را از لوث وجودشان پاک می سازم. نوح (علیه السلام) پرسید: پروردگارا! آب (که کشتی بر روی آن حرکت کند) کجاست؟ خداوند فرمود: «من بر هر چیز قادرم». (۱۳۳)

   

نگهبانی از کشتی

هنگامی که نوح (علیه السلام) بنابر فرمان خدا به ساختن کشتی مشغول شدت مشرکان شب ها در تاریکی، کنار کشتی می آمدند و آنچه را نوح از کشتی درست کرده بود، خراب می کردند (تخته هایش را از هم جدا کرده و می شکستند).

نوح از درگاه الهی استمداد کرد و گفت: «خدایا! به من فرمان دادی تا کشتی را بسازم، و من مدتی است به ساختن آن مشغول شده ام ولی آنچه که می سازم کافران خراب می کنند، پس چه زمانی این کار به پایان می رسد!؟».

خداوند به نوح وحی کرد: «سگی را برای نگهبانی کشتی بگمار».

حضرت نوح از آن پس، سگی را کنار کشتی آورد تا نگهبانی دهد، آن حضرت روزها با ساختن کشتی می پرداخت و شب ها می خوابید، وقتی که مخالفان برای خراب کردن کشتی می آمدند، با صدای سگ، نوح بیدار می شد و آنان فرار می کردند، مدتی برنامه حضرت نوح همین بود تا ساختن کشتی به پایان رسید (۱۳۴).

   

جمع کردن حیوانات

در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که: پس از ساخته شدن کشتی، خداوند بر نوح وحی کرد که به زبان سریانی اعلام کن تا همه حیوانات جهان نزد تو آیند. نوح نیز اعلام کرد و همه حیوانات حاضر شدند. نوح (علیه السلام) از انواع حیوانات یک جفت (نر و ماده) گرفت و در کشتی جای داد (۱۳۵).

پی نوشت ها:

(۱۱۵) - گفته اند حضرت نوح (علیه السلام) دو زن داشت که یکی کافر و دیگری مؤمن بود و هیکل نام داشت. در سوره تحریم آیه ۱۰ از همسر نوح به نام واغله به عنوان زنی ناسازگار با آن حضرت سخن به میان آورده است و فرموده واغله و همچنین زن لوط هر چند افتخار زوجیت بندگان صالح خدا را داشتند ولی این انتساب، آنان را از آتش جهنم نگه نداشت و در کنار سایر اهل جهنم وارد آن خواهند شد زیرا به شوهران خود خیانت کردند. خیانت همسر نوح این بود که او کافر بود و در مورد شوهرش ‌ به مردم می گفت: او دیوانه است! و هرگاه که کسی به آیین او ایمان می آورد، به سران قومش خبر مید اد. (تفسیر مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۳۱۹).

(۱۱۶) - هود / ۴۲.

(۱۱۷) - هود / ۴۳.

(۱۱۸) - همان.

(۱۱۹) - همان.

(۱۲۰) - هود / ۴۵.

(۱۲۱) - هود / ۴۶.

(۱۲۲) - هود / ۴۷.

(۱۲۳) - تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۱۸.

(۱۲۴) - هود / ۴۴. در روایات و تاریخ اسلامی می خوانیم که گروهی از کفار قریش، برای مبارزه با قرآن تصمیم گرفتند آیاتی چون آیات قرآن ابداع کنند و همانند آنرا بیاورند، کفار قریش به مدت چهل روز بهترین غذاها و مشروبات مورد علاقه آنان را برایشان تدارک دیدند، مغز گندم خالص، گوشت گوسفد و شراب کهنه! تا با خیال راحت به ترکیب جمله هایی مانند قرآن بپردازند! اما هنگامی که به ا ایه فوق رسیدند، چنان آنان را تکان داد که بعضی به بعضی دیگر نگاه کردند و گفتند: این سخنی است که هیچ کلامی شبطه آن نیست و اصلا هیچ شباهتی به کلام ایشان ندارد، سپس از تصمیم خود منصرف شدند و مأیوسانه پراکنده گشتند. (مجمع البیان، ج ۵، ص ۱۶۵).

(۱۲۵) - هود / ۴۸.

(۱۲۶) - بحارالأنوار، ج ۱۱، ص ۲۸۸.

(۱۲۷) - تاریخ انبیأ، سید هاشم رسولی محلاتی، ص ۸۲.

(۱۲۸) - بحارالانوار، ج ۱۱، ص ۳۴۱.

(۱۲۹) - امالی صدوق، ص ۳۰۶.

(۱۳۰) - بحارالانوار، ج ۱۱، ص ۲۹۰.

(۱۳۱) - کمال الدین، ص ۷۹.

(۱۳۲) - همان.

(۱۳۳) - الدرالمنثور، ج ۳، ص ۳۲۷.

(۱۳۴) - بحارالانوار، ج ۶۵، ص ۵۲؛ حیاة الحیوان، ج ۲، ص ۲۱۹.

(۱۳۵) - لئالی الاخبار، ج ۵، ص ۴۵۴.

منبع: مشرق

کلیدواژه: کرونا اعتراضات آمریکا قرارداد ایران و چین حضرت نوح قرآن جالب جالب و خواندنی پیامبران علیه السلام ساختن کشتی ایمان آورد امام صادق قرار گرفت پنجاه سال گفته اند سیصد سال حضرت نوح فرا گرفت او ایمان نوح گفت آن حضرت

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۳۲۵۵۹۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

معرفی چند اثر خواندنی که در نمایشگاه کتاب تهران عرضه می‌شود/ از «نامه‌ای به آسمان» تا «تاکسی‌سواری»

به گزارش قدس، امسال سی و پنجمین دوره نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران در حالی برگزار می‌شود که از چندی پیش تب و تاب برگزاری آن میان اهالی کتاب دیده می‌شد. از وزارت ارشاد و مصاحبه‌های وزیر و معاون فرهنگی در خصوص جزئیات برگزاری نمایشگاه این دوره گرفته تا حضور ناشران، نویسندگان و کتابفروشان و بازتاب اخبار مربوط به نمایشگاه در رسانه‌ها.  

به گفته علی رمضانی، قائم‌مقام و سخنگوی نمایشگاه کتاب حضور ۲هزار و ۶۱۹ ناشر در نمایشگاه کتاب قطعی شده است. البته دو روز گذشته اعلام شد ۲۵۰ ناشر دیگر هم در مراحل قطعی شدن هستند که اگر حضورشان امکان‌پذیر نبود به بخش مجازی اضافه خواهند شد. از این جهت امید می‌رود امسال با حضور و همراهی تعداد بیشتری از ناشران، نمایشگاهی متفاوت از این چند سال اخیر را تجربه کنیم.  امروز سی و پنجمین دوره نمایشگاه کتاب تهران در مصلی آغاز به کار می‌کند. این دوره از نمایشگاه تا ۲۹ اردیبهشت به مدت یک هفته از ساعت ۱۰ تا ۲۰ میزبان بازدیدکنندگان و مشتاقان کتاب و کتاب‌خوانی خواهد بود.  امروز سراغ نویسنده‌هایی رفتیم که با اثری تازه در نمایشگاه حضور دارند؛ چهره‌هایی که شاید برای جشن امضای کتاب، رونمایی و دیدار با مخاطب در غرفه ناشران حضور یابند و مخاطب را ترغیب کنند تا علاوه بر خرید از نمایشگاه مجازی، در نمایشگاه فیزیکی هم حاضر شود و در جریان روزمره زندگی ساعاتی غرق در کتاب، کلمه و نویسنده شود. مطمئناً اگر می‌خواستیم به همه نویسندگانی که با عناوین تازه‌شان در نمایشگاه امسال حضور دارند بپردازیم، این فهرست طولانی‌تر می‌شد ما به همین مقدار بسنده می‌کنیم. 
 
«نامه‌ای به آسمان» شفیعی کدکنی  شفیعی‌ کدکنی از آن جمله مفاخر فرهنگی و هنری است که انتشار کتابش در سال گذشته با حاشیه‌های زیادی همراه شد. سرانجام کتاب «نامه‌ای به آسمان» شفیعی‌ کدکنی در روزهای آخر اسفند ۱۴۰۲ مجوز گرفت تا برای سال جدید انتشارات سخن آن را منتشر کند، کدکنی این کتاب را ‌همراه مقدمه‌ای درباره کارکرد شعر و رسالت او در قبال جامعه منتشر کرده است. به گفته او با اینکه شعر مثل دیگر هنرها و شاید هم بیشتر از آن‌ها، در مرحله آفرینش از هر گونه قید و مسئولیتی می‌گریزد، اما در عمل وظیفه شعر همیشه این بوده آنچه را سیاست از انسان ربوده است، به او بازگرداند. 
 
سه‌گانه «سجادیه» سیدمهدی شجاعی
سیدمهدی شجاعی سال‌هاست در حوزه ادبیات دینی می‌نویسد. با این‌ حال سال گذشته نسبت به برخوردهای قهری با اثر جدیدش گلایه‌مند بود، به همین دلیل نامه‌ای خطاب به مسئولان وزارت ارشاد نوشت و بالاخره کتاب جدیدش با پیگیری‌های شخص وزیر ارشاد- و جلسه‌ای که با این نویسنده داشت- اجازه انتشار گرفت که توسط نشر «نیستان» در نمایشگاه کتاب امسال رونمایی خواهد شد.
حماسه سجادیه سه‌گانه‌ای است که سیدمهدی شجاعی نوشته و قرار است در این سه‌گانه از امام سجاد(ع) روایتی داستانی ارائه کند. «تویی به ‌جای همه» نخستین جلد این سه‌گانه است، جلد دوم این کتاب با عنوان 
«اگر غم لشکر ‌انگیزد» منتشر شد. «جز حکایت دوست» سومین مجلد از مجموعه حماسه سجادیه و مشتمل بر ۴۰ فصل است و همچون دو مجلد پیشین به واکاوی، روایت و تحلیل وقایع تاریخی دوران حیات پربرکت امام چهارم شیعیان، حضرت علی بن الحسین بن علی(ع) و سیره آن امام می‌پردازد. آنچه درباره این مجموعه خواندنی به شدت جلب توجه می‌کند سهل و ممتنع بودن کار نویسنده است.
سیدمهدی شجاعی کوشیده است با وفاداری تمام به نص صریح تاریخ، روایتی دیگر از زندگی و سیره امام سجاد(ع) در دسترس مخاطبان قرار دهد؛ روایتی که در عین بیانی روان و شیوا به بسیاری از ابهام‌های تاریخی درباره آن امام(ع) و دوران حیات ایشان پاسخ می‌دهد.                                       

«تاکسی‌ سواری» سروش صحت  سروش صحت سرانجام تصمیم گرفت یادداشت‌های تاکسی‌ سوار شدنش را که در روزنامه‌ها منتشر می‌کرد و اتفاقاً با اقبال هم روبه‌رو شد در قالب کتاب منتشر کند. 
مجموعه «تاکسی سواری» سروش صحت فروردین ماه امسال توسط نشر چشمه منتشر شد. این کتاب اکنون جزو پرفروش‌های این نشر است و حتماً در نمایشگاه کتاب شاهد حضور صحت هم خواهیم بود که کتاب را برای مخاطبانش امضا کند و همان صف طویلی که روز جشن امضای کتابش مقابل کتاب‌فروشی اردیبهشت شکل گرفت در روز حضورش در راهرو۲۶ سالن ناشران عمومی؛ مقابل غرفه نشر چشمه هم شکل بگیرد. 
صحت در نخستین کتابش همان نگاهی را دارد که در فیلم‌ها و سریال‌هایش او را با همان جهان‌بینی می‌شناسیم؛ نگاه خیام‌واری که در کتاب جدیدش هم دیده می‌شود. 
«تاکسی سواری» شامل ۱۲۴ داستانک است که در این کتاب ما به همراه راوی در یک تاکسی نشسته‌ایم و هر روز مسیری کم‌وبیش ثابت را طی می‌کنیم. طی این مسیر اما هر بار مسافران جدید، رانندگان جدید و اتفاق‌های جدیدی منتظرمان هستند و راوی نکته‌پرداز و طناز کتاب ما را از وقایع آن روز آگاه می‌کند.
از دعوای زن و شوهری راننده تاکسی گرفته تا زلزله‌ای که آن روز آمده، از موضوع مرگ مارادونا تا مهاجرت اجباری جوانان، از خبر قتل یا خودکشی صفحه حوادث روزنامه، غم‌های کوچک و بزرگ و حتی عشق‌های نوجوانی و جوانی. 

«دو دستی» منصور ضابطیان  بسیاری منصور ضابطیان را با اجراهایش می‌شناسنداما هر علاقه‌مند به کتابی می‌داند ضابطیان هم مرد سفر است و هم نوشتن. سفرنامه‌های او و زبان روایی جذابی که در این سفرنامه‌ها دارد آثار او را به چاپ‌های متعدد رسانده است. بسیاری از علاقه‌مندان به سفر خیلی از کشورهای دنیا را با سفرنامه‌های ضابطیان شناخته و لذت هم برده‌اند. حالا آقای جهانگرد در روزهای آخر سال گذشته، سفرنامه‌اش به ژاپن را با عنوان «دو دستی» توسط نشر مون منتشر کرد. 
کتاب «دو دستی» که در دسته آثار سفرنامه‌ای و ناداستان قرار می‌گیرد، مربوط به سفر منصور ضابطیان در پاییز سال ۱۴۰۲ به ژاپن است. این نویسنده در سفری یک‌ماهه به بعضی شهرهای ژاپن، مشاهدات خود را از آداب‌ و رسوم این کشور نوشت. سفرنامه «دو دستی» شامل تمامی شهرهای ژاپن نمی‌شود و مقاصد نویسنده در این کشور، شهرهای توکیو، یوکوهاما، کیوتو، اوساکا، کوبه، نارا و هیروشیما بوده و او شرحی از حضورش در این شهرها را به‌عنوان سفرنامه‌نویس نوشته است. این کتاب خواننده را با فرهنگ‌ها و خرده فرهنگ‌های مردم ژاپن آشنا می‌کند. 
اما چرا عنوان کتاب «دو دستی» است؟ ضابطیان پاسخ داده: «در ژاپن هر حرکتی را باید با دو دست انجام دهید. این ماجرای دو دست در ژاپن خیلی اهمیت دارد».

«سنگ اقبال» مجید قیصری  مجید قیصری از آن دسته نویسندگانی است که اگرچه بسیاری از آثارش با موضوع دفاع مقدس نوشته شده اما آثاری هم دارد که به مضامینی غیر از این موضوع پرداخته است آثاری مثل «گور سفید»، «سه کاهن»، «شماس شامی» و «شیر نشو». او حالا در اثر تازه‌اش «سنگ اقبال» به مواجهه‌ مردم با خشکسالی می‌پردازد. در سرزمینی خیالی به نام «چهاردیوار» مردم با خشکسالی دست ‌به ‌گریبان‌اند. بزرگان سرزمین برای نجات مردم ترفندهایی به کار بسته‌اند که به‌ مرور منسوخ شده اما از باورهای خود دست نمی‌کشند و بر پیروی از قوانینی که وضع کرده‌اند اصرار می‌ورزند. قربانی کردن جوانی دختران از جمله‌ این باورها و قوانین است؛ بدعتی که براساس آن دختران را به عقد آب یا قنات درمی‌آورند. 
سنگ اقبال توسط نشر چشمه منتشر شده و در نمایشگاه کتاب برای علاقه‌مندان عرضه خواهد شد. 

«امیرکبیر» فرهاد حسن‌زاده  فرهاد حسن‌زاده برای گروه سنی کودک و نوجوان و حتی بزرگسال نویسنده شناخته شده‌ای است. نویسنده‌ای که در کارنامه درخشان نویسندگی‌اش بیش از ۱۰۰ کتاب به چشم می‌خورد و آثارش برگزیده جوایز داخلی و خارجی بسیاری شده است. نویسنده‌ای که در سال‌های ۲۰۱۸ و ۲۰۲۰ لوح سپاس جایزه جهانی هانس کریستین اندرسن را از آن خود کرد، دیپلم افتخار برای کتاب «زیبا صدایم کن» از آی‌بی‌بی‌وای در سال ۲۰۱۸ کشور یونان دریافت کرد و چهار دوره نامزد جایزه جهانی آسترید لیندگرن شد. 
فرهاد حسن‌زاده امسال با آثار متعددی از سوی ناشران گوناگون در نمایشگاه حضور دارد اما همه این آثار تجدید چاپ هستند و دو اثر او برای نخستین بار در نمایشگاه عرضه شده‌اند. 
نخستین کتاب او «امیرکبیر» است که توسط نشر محراب قلم منتشر شده و در قالب نامه‌ای برای گروه سنی کودک و نوجوان، زندگی و شخصیت امیر کبیر را روایت می‌کند. 
خواهری بر حسب اتفاق متوجه می‌شود از نوادگان امیر کبیر است و او با نامه‌هایی که برای برادرش می‌نویسد این مسئله را به برادرش می‌گوید و در قالب همین نامه‌ها زندگی امیر کبیر روایت می‌شود. 
کتاب حدود ۱۰۰ صفحه و برای مخاطبی که به تاریخ، شخصیت‌های تاریخی و کتاب‌های زندگی‌نامه‌ای علاقه دارد حتماً می‌تواند جذاب باشد. 
کتاب دوم حسن‌زاده «خوراک خرگوش با سس هزار و یک‌ شب برای شیر زیرشلوارپوش» نام دارد. این کتاب با این عنوان بلند اما جذابش مجموعه داستانی طنز است که توسط نشر پرتقال منتشر شده است. این نویسنده در این داستان‌ها، مضامینی امروزی را مورد بررسی قرار داده و تأکید بیش‌ از حد افراد بر فناوری‌ها و شبکه‌های اجتماعی را نقد کرده است. از نظر فرهاد حسن‌زاده، این فناوری‌های جدید جای ارتباط واقعی میان افراد را گرفته‌ و سبب شده‌اند افراد در عین نزدیکی به یکدیگر، از حال‌ و روز حقیقی خود بی‌خبر باشند. 

«شهرزاد، دختر شرقی» محمدرضا سرشار محمدرضا سرشار امسال با مجموعه داستان‌های «شهرزاد، دختر شرقی» ویژه مخاطب نوجوان به نمایشگاه کتاب آمده است. 
البته این مجموعه ۱۵جلدی به قلم جمعی از نویسندگان است که به سرپرستی محمدرضا سرشار نوشته شده است اما نوشتن چند جلد از این مجموعه از جمله «شبح ترسناک»، «شهربازی شگفت‌انگیز» و «جزیره ماهی» بر عهده خود سرشار بوده است.  
داستان‌های «شهرزاد، دختر شرقی» که توسط به‌نشر عرضه شده است، سلسله ماجراهای شگفت‌انگیز و پرهیجان از سفر دریایی ناخدا شایان به همراه خانواده‌اش در راه رسیدن به جزیره نگین را بیان می‌کند.
این سفر دریایی نخستین سفر تابستانی شیرزاد، مهرزاد و شهرزاد است اما حس شیرین آغاز سفر با ورود نیروهای مرموز و مزاحم دریا کم‌کم به دلهره و ترس تبدیل می‌شود. معماها و اتفاق‌های عجیب و هیجان‌انگیز داستان، پس از نجات خانواده ناخدا شایان و رسیدن به یک جزیره مرموز با مردمانی از ملیت‌های اروپایی، آمریکایی، ژاپنی، پاکستانی، سرخپوست، عرب و آفریقایی که سال‌ها در این جزیره گیر افتاده‌اند تازه شروع می‌شود.

«آبنبات لیمویی» مهرداد صدقی مهرداد صدقی در چند دوره نمایشگاه با کتاب‌های آبنباتی‌اش حضور داشت. این نویسنده با کتاب «آبنبات هلدار» معروف و به مخاطب ایرانی معرفی شد. 
او بعداً «آبنبات پسته‌ای»، «آبنبات دارچین» و «آبنبات نارگیلی» را هم نوشت و حالا امسال با آخرین کتاب آبنباتی‌اش با عنوان «آبنبات لیمویی» در نمایشگاه حضور دارد. این کتاب مثل آثار گذشته‌اش توسط نشر سوره مهر منتشر شده و در دسترس علاقه‌مندان به خواندن آثار طنز قرار گرفته است. 
صدقی گفته این کتاب آخرین کتاب آبنباتی‌اش خواهد بود و قرار است در آثار بعد ژانرهای دیگر نویسندگی را تجربه کند. 
کتاب‌های آبنباتی مهرداد صدقی با مجموع ۸۶ نوبت چاپ از محبوب‌ترین و پرفروش‌ترین کتاب‌های سوره مهر محسوب می‌شوند.  خدیجه زمانیان یزدی

دیگر خبرها

  • حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه (س) آذین‌بندی شد
  • خیرین برای آزادی زندانیان و «زائر اولی‌ها» اقدام کنند
  • اعزام رزمندگان گردان امام سجاد به سرزمین نور
  • معرفی چند اثر خواندنی که در نمایشگاه کتاب تهران عرضه می‌شود/ از «نامه‌ای به آسمان» تا «تاکسی‌سواری»
  • ۱۰ گنج گمشده بزرگ تاریخ | داستان‌هایی خواندنی از گنج‌های مرموز دنیا
  • تقویم نجومی امروز چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ / تقویم همسران امروز چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
  • نشست خبری پنجمین کنگره جهانی حضرت رضا علیه السلام
  • «توسعه خواندنی است» در راه نمایشگاه کتاب
  • فیلیپین: از تجهیزات تهاجمی علیه چین استفاده نخواهیم کرد
  • انتشارات بین‌الملل با ۶۰ عنوان کتاب جدید در نمایشگاه کتاب